اولین غلت زدن
به نام خدای مهربون سلام کوچولوی مامان دیروز که رفته بودیم خونه مامان ناهیدی و بابا مجیدی وقتی ما مشغول شام خوردن بودیم شما هم طبق معمول مشغول دست خوردن بودی دیدیم که با زحمت زیاد برای اولین بار غلت زدی و همگی برات دست زدیم و شما از صدای دست ما ترسیدی و تعجب کردی هههههههههههههههه راستی دیروز رفتیم ثبت نام دانشگاه همراه بابا مجید و مامان ناهید . با کلی زحمت تونستم تا قبل از ظهر کارارو تموم کنم و کلاسام چهار شنبه و پنجشنبه از ساعت 10 تا 14 هستش گل من و بعدش زود میام خونه که با شما باشم و شما هم قراره پیش مامان ناهید بمونی و مطمئنم که از من بهتر از شما مواظبت میکنه گل پسرمممممممممممممم صبح کنار شما خوابیدم و از حالا احساس دلت...
نویسنده :
نگین مامان ارمان
9:24